کتاب قاضی فروغ پوریاوری PDF اولین بار در سال 1978 در چکسلواکی به صورت زیرزمینی و سپس در سال 1986 رسما منتشر شد . ایوان کلیما ، نویسنده کتاب ، در این رمان میکوشد انتخابهای دشوار قهرمان کتابش را در مقابل خواننده قرار دهد تا قضاوت شود ؛ قهرمانی که شدیدا به عدالت اعتقاد دارد ، اما نمیتواند آن را در جامعه پیدا کند . با سایت پروژه وی آی پی همراه باشید .
کلیما از بزرگترین نویسندگان ادبیات چک به شمار میرود و او را گوهری در ادبیات میدانند . نویسندهای که عمده آثارش دربارهٔ تاریکیهای دوره حکومت کمونیسم و دیکتاتوری بر مردم است و کتاب حاضر نیز از این موضوع مستثنی نیست . این رمان به شرح زندگی و زمانه یک قاضی دلسوز و شریف در این دوران تاریک و پرخفقان حاکمیت در پراگ است که وفادار به ارزشهای اخلاقی و انسانی ، در چنبره یک حکومت تاریک گرفتار شده است.
قاضیِ داستان بیش از آنکه قضاوت کند ، قضاوت میشود . گاه دستگاه حکومت کمونیستی او را بازخواست میکند ، گاه همسرش و دوستانش ، گاه خود از نگاه آنها خود را محاکمه میکند و از دلِ این قضاوتهاست که عمیقترین و بنیادیترین تناقضهای زندگیاش بر خواننده فاش میشود . اما قاضی درستکاری که تن به صدور احکام ظالمانه رژیم نمیدهد ، تا کجا میتواند خود را پاک بداند ؟
«جنگ تمام شد ؛ کار رژیم اشغالگر هم همین طور . منفورترین نمایندگان آن رژیم یا از کشور فرار کرده بودند یا سر از زندان درآورده بودند و در همان حال قربانیان، شهید اعلام می شدند . اما همه اینها فقط به بخش اندکی از ملت مربوط میشد ؛ بیشتر مردم نه مرده بودند ، نه فرار کرده بودند و نه زندانی شده بودند ، بلکه فقط به زندگی عادی شان ادامه داده بودند. آنها یک شبه وارد دنیایی شده بودند که در آن فرمان اعمالی صادر میشد که طبق قوانین دیروز جرم شناخته میشد ، دنیایی که قوانینش جرایم همین دیروز را قهرمانانه معرفی میکرد .»
در میان ساختمانهای گوتیک و خیابانهای مه آلود و در دوران تاریک حاکمیت کمونیستها در پراگ ، روابط انسانها نیز مبهم و تیره وتار میشود و همه چیز در هالهای از تردید قرار میگیرد . قاضی داستان کلیما بیش از آنکه قضاوت کند ، قضاوت میشود . گاه دستگاه حکومت کمونیستی او را بازخواست میکند ، گاه همسرش و دوستانش ، گاه خود از نگاه آنها خود را محاکمه میکند ، از دل این قضاوتهاست که عمیقترین و بنیادیترین تناقضهای زندگیاش بر خواننده فاش میشود . قاضی درستکاری که تن به صدور احکام ظالمانه رژیم نمیدهد ، تا کجا میتواند خود را پاک بداند ؟
داستان رمان در دو خط زمانی متفاوت و به صورت موازی روایت میشود . داستانی که اغلب اتفاقات آن در زمان جنگ جهانی دوم ، زمان اشغال جمهوری چک توسط آلمان نازی و بعد از آن در زمان حکومت کمونیستی چکسولواکی اتفاق میافتد . و داستان قاضی داستان که قهرمان اصلی کتاب است و بین شعارهای حزبی مانند آزادی و برابری و تصمیمات سیاسی و فراقانونی همان حزب ، باید قضاوت کند و تصمیمات سختی بگیرد .
قاضی به شدت به عدالت معتقد است ولی در آن دوره خاص ، نمیتواند آن را پیدا کند . دورهای که کشور غرق در بیعدالتی عظیمی است و همچنان دست و پا میزند تا شکوه و عظمت خود را در چشم مردم حفظ کند . حکومتی که هر لحظه قاضی خود را بیش از خود قاضی ، قضاوت میکند . حکومتی که افراد حزب و اطرافیانشان ، بالاتر از قانون میباشند . داستان کتاب قاضی درباره انتخابهای دشوار و روایت انسانهایی است که در مقابل بیقانونی ساکت میمانند .
بنابراین میتوان گفت کتاب قاضی در واقع آیینهای است از انسانی که مورد ظلم واقع شده و توصیفی است از زمانهای غرق در بیعدالتی ؛ کاوشی از تجربه زندگی در کشور چک، در دورهای تاریک که عدالت به درستی در آن اجرا نمیشد .
همچنین کتاب روایت ستم و تاریکیای است که از طرف حکومت تمامیتخواه به درون تک تک افراد یک جامعه رسوخ میکند و همه مناسبات انسانی را درون خود فرو برده و به نابودی میکشاند . اما کتاب قاضی به غیر از تصویر جامعه مریض و مسموم بُعد دیگری هم دارد . قاضی فقط یک منصب در قوه عدلیه نیست . هر انسانی در هر شغل و مقام و هر موقعیتی میتواند یک قاضی باشد و هست . قاضی کتابی فراتر از یک رمان ساده است . کتاب ادبیات و روانشناسی و جامعه شناسی توتالیتاریسم ، توامان است .
نکتهای دربارهی ایوان کلیما ، واتسلاو هاول ، میلان کوندرا ، بهومیل هرابال و بسیاری دیگر از نویسندگان اروپای شرقی وجود دارد که فهم و دقت در آن بسیار مهم است . اینکه به عکس آنچه همواره تبلیغ شده ، اینها علیه کمونیسم یا حکومت کمونیستی نمینوشتند ، بلکه به حکومتهای پساتوتالیتری حمله میکردند که فقط نام کمونیسم را بر خود گذاشته بودند .
کافیست قهرمان کتاب «قاضی» کلیما را در نظر بیاوریم و خوب به افکار و اعمالش توجه کینم . قاضی گیر افتاده در حاکمیت تمامیتخواه یا به تعبیر هاول ، حاکمیتی پساتوتالیتر ، شخصیتیست دوستدار همهی ارزشهای والای انسانی کمونیسم ، یعنی عدالت ، برابری و … که آن ایدههای رهاییبخشی را دوست دارد که در اندیشههای مارکس بوده و به ما رسیده است .
اما قهرمان بیچارهی داستان ما در زیر فشار بودن در حکومتی سرکوبگر و ضد انسانی ، محکوم است به صادر کردن فجیعترین حکمها علیه شهروندان بیگناه و همهی هستیاش بر سر این است که آنی نباشد که حاکمیت از او میخواهد . رمان قاضی تصویرگر و روایتکنندهی تیرگیای مسریست که از نظام سیاسی به درون تکتک افراد جامعه رسوخ کرده و همهی مناسبات انسانی و اخلاقی را در خود فرو برده و محو کرده است .
ایوان کلیما داستانی نوشته که در آن همه در حال قضاوت شدناند و نظام همه را با معیارهای پیشینی خودش میسنجد . قاضی بودن در چنین رژیمی ، از آدمی که میخواهد به انسان و آزادیاش مومن بماند، چهگونه موجودی میسازد ؟ برای فهم این پرسش و پرسشهای دیگر پیراموناش ، باید قاضی ایوان کلیما را خواند .
💚 فایل های پیشنهادی پروژه وی آی پی 📗
دانلود کتاب مستاجر جدید اوژن یونسکو PDF
⭐⭐⭐⭐⭐
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.